۱۳۹۸ فروردین ۹, جمعه

شعر

روزگار را ورق بزن


گذشته حال آینده


لابه لای تاریخ اند


سفیهان و عاقلان زنده


روزگار ما اینجاست


در همین صفحه ی آخر


شاید پشت این صفحه


باشد ملتی دیگر


داستان کمی غم انگیز است


ما در این صفحه محبوسیم


سهممان از این کتاب قطور


صفحه ای است که در آن می پوسیم


برگ جنگ و خونریزی


فصل قحطی و سرما


عهد فقر انسانها


روز شکستن حرمت


جهل با شدت و حدت


خوار کردن مردم


تف بر شرافت و غیرت


روز روز شیطان است


روز عقل های کوچک و پست


روز دزدهای بی ناموس


روز فاسقان دست آموز


خوب صفحه را بنگر


انگار در این صفحه


فرشته ها همه خوابند


دیوهای پلید و پلشت


فاتحان فرجام اند


باز کمی جلو تر رو


نیم نگاهی به برگ بعد انداز


نسل بعد را مروری کن


قرن های آینده


شاید آنجا نشان باشد


ز روزگار فرخنده


سرنوشت ما یکی است


ماندن در این صفحه


کاش در صفحه ابدی


بزنیم نقشی زیبنده



محمدحسین شفیعی





هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر