شعر ثریا

شعر


اشکی که می چکد از رخسار 
شور آبی نیست 
شراب وجود است 
شرابی شیرین 
وقتی که می چکد 
از باده ی رنج و درد , سرمست 
عصاره ی غم از وجود , زدوده 
در پیاله ی رهایی , سرازیر
و بار غم و اندوه 
گسترده بر وجود 
در مرداب فراموشی , مدفون
اشکی که می چکد از رخسار 
شور آبی نیست 
شراب وجود است 
شرابی شیرین

ثریا پاستور



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر